بعد از برخی افعال ، فعل بعدی با شکل "-ing" دنبال می شوند. در این قسمت تعدادی از این افعال معرفی شدند.
- Admit - She admitted stealing the money.
اعتراف کردن، اقرار کردن - او اعتراف کرد که پول را دزدیده است.
- Appreciate - I appreciate you helping me.
قدردانی کردن- از کمک شما سپاسگزارم.
- Avoid - He avoided answering the question.
اجتناب کردن- از پاسخ دادن به سؤال اجتناب کرد.
- Consider - They considered going to the concert.
در نظر گرفتن - آنها به فکر رفتن به کنسرت بودند.
- Delay - The company delayed releasing the new product.
تاخیر انداختن - شرکت عرضه محصول جدید را به تاخیر انداخت.
- Deny - She denied taking the last piece of cake.
انکارکردن - او گرفتن آخرین تکه کیک را انکار کرد.
- Discuss - We discussed changing the meeting time.
بحث کردن - ما در مورد تغییر زمان جلسه بحث کردیم.
- . Enjoy - They enjoyed hiking in the mountains.
لذت ببرید - آنها از پیاده روی در کوه لذت می بردند.
- . Finish - He finished writing the report.
تمام کردن - نوشتن گزارش را تمام کرد.
- Imagine - I can't imagine living without internet.
تصور کردن - نمی توانم زندگی بدون اینترنت را تصور کنم
- Mind - Do you mind opening the window?
تصمیم داشتن - آیا تصمیم ندارید پنجره را باز کنید؟
- Miss - I miss spending time with my family.
احساس فقدان چیزی... - دلم برای گذراندن وقت با خانواده ام تنگ شده است.
- Mention - She mentioned meeting the CEO.
ذکرکردن، اشاره کردن - او به ملاقات با مدیرعامل اشاره کرد.
- Practice - They practiced playing the piano.
تمرین کردن - آنها نواختن پیانو را تمرین کردند.
- Regret - He regretted not studying for the exam.
پشیمان شدن - از درس نخواندن برای امتحان پشیمان شد.
- Risk - They risked losing their jobs.
در معرض خطر بودن - آنها در معرض خطر از دست دادن شغل خود بودند.
- Suggest - She suggested going to the beach.
پیشنهاد دادن - او رفتن به ساحل را پیشنهاد کرد.
- Understand - I understand needing some time alone.
درک کردن - من درک می کنم که به مدتی تنهایی نیاز دارم.
- Consider - They considered going to the concert.
در نظر گرفتن - آنها به رفتن به کنسرت فکر کردند.
فعل های دیگری که در این گروه هستند عبارتند از , can’t help, consider, dislike, feel like, finish, give up, like, love, و suggest.